فیلمساز دانمارکی «سوزان بیر» 5 سال را صرف ساخت فیلم های کوتاه و یادگیری تئوری فیلم در مدرسه ملی فیلم دانمارک در کپنهاگ کرده است، با این حال تحصیل در رشته معماری در انجمن معماری لندن، باعث تسلی و آرامش برای او در دنیایی بود که بر اساس ساختار و طراحی بنا شده است. خودش اعتقاد دارد رشته معماری باعث شد در کار ساخت فیلم های بلند هم با جسارت بیشتری عمل کند.
بیر می گوید: « می توان گفت که طرح کلی یک ساختمان شباهت زیادی با ساختار یک فیلمنامه دارد» او در طول دوران حرفه ای اش، 11 فیلم سینمایی ساخته که مشهور ترین آنها «در یک دنیای بهتر» است. این فیلم یک تریلر درام است که در یک شهر بی نام و نشان دانمارکی و در کمپ فراریان آفریقایی فیلمبرداری شده و جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال 2011 برای او به ارمغان آورد.
در هالیوود، بیر را با عنوان فیلمساز دانمارکی می شناسند. اما واقعیت، کمی پیچیده تر از این است. دیالوگ ها در بعضی فیلم های ساخته بیر به سمت بین المللی متمایل هستند. به طور مثال یک کاراکتر می تواند سوالی را به دانمارکی بپرسد، اما پاسخش را به زبان انگلیسی، آلمانی یا سوئدی دریافت کند. به همین دلیل در سال 2007، وقتی فیلم «چیزهایی که در آتش از دست داده ایم» (Things we lost in fire) را ساخت که اولین فیلم او با بازی ستارگان هالیوودی (هالی بری، دیوید دوشونی و بنیسیو دل تورو) بود، کاملاً به شنیدن زبان های غیر دانمارکی در گروه فیلمبرداری اش عادت کرده بود. او در این مورد می گوید: «فکر نمی کنم هیچ مشکلی با شنیدن یا فهمیدن انگلیسی تحت هیچ شرایطی داشته باشم.» خانواده بیر در طول جنگ جهانی دوم به آلمان گریختند و بعد از آن مدتی را در نیویورک و بعد هم لندن زندگی کردند. می گوید: «به نظرم به دلیل یهودی بودن و داشتن فامیل در کشورهای دیگر بوده که انگلیسی را راحت می فهمم. من از زمان کودکی به انگلیسی صحبت کرده ام. از همه مهم تر انگلیسی همیشه زبان اول من هنگام مطالعه و خواندن بوده است.»
از موقعی که اولین فیلمش، یک کمدی رومانتیک به نام «فرود خانه را ترک می کند» (Freud leaving home) را در سال 1991 ساخت، فیلم های بعدیش همیشه یا پر سر و صدا و شاد بوده اند یا اینکه فضایی غم انگیز داشته اند. با این حال، چیزی که همیشه در فیلم های او بلافاصله قابل تشخیص است و به یک نوع امضا در آثارش تبدیل شده است، به قول خودش یک نوع اشباع از رنگ آمیزی هاست که به نقاشی شباهت دارد. ادامه می دهد: «من دوست دارم رنگ ها در کارهایم دیده شوند. این سبک را به عنوان واکنشی نسبت به کارگردانان حوزه اسکاندیناوی و اروپای شمالی که همیشه دوست دارند فیلم هایشان تیره و گرفته باشد، انتخاب کرده ام. به مدت 10 یا 15 سال بود که تمامی فیلم های حوزه اسکاندیناوی خاکستری یا قهوه ای بودند. واقعاً از این سبک خسته شده بودم و حس می کردم آن فیلم ها باید زندگی را از خلال رنگ های زنده و روشن نشان می دادند.»
بنابراین، بیر اغلب دوست دارد چشم انداز ها را با لطافت به تصویر کشد،با استفاده از رنگ های طلایی، آفتاب برنزی و سبز رنگ پریده، در پس زمینه تصویر. مثلاً یک کودک وحشت زده با کاپشن صورتی یا یک در فیروزه ای را نشان می دهد یا برچسب زرد رنگ یک بطری را طوری به تصویر می کشد که رنگ ها در نماهای جلویی، بشکفند و چشم گیر تر به نظر آیند.
شاید فیلم نامزد اسکار او «بعد از عروسی» (After the wedding) که در یتیم خانه ای در هندوستان فیلبرداری شد یا فیلم دیگرش که برای اولین بار در یک استودیوی آمریکایی آن را ساخت، یعنی «چیزهایی که در آتش از دست دادیم» باعث شناخته شدن و رشد کردن او شدند. در فیلم استودیویی اش او توانست از انبار لباس، طراحی صحنه و لوکیشن هایی استفاده کند تا به آن نگاه و مشخصه خود دست پیدا کند.
بخش چالش برانگیز کار برای او این است که باید برای رسیدن به نماهای دلخواهش به طور مداوم و با دقت زیاد آن ها را بازآفرینی کند تا مخاطب هم بتواند برداشت درستی از آن ها داشته باشد. او دوست دارد در یک پروژه با دوربین های متفاوت کار کند. فیلم در یک دنیای بهتر با دوربین RED فیلمبرداری شده است. بیر می گوید: « فیلم دیگری که به تازگی کار فیلمبرداری آن را تمام کرده ام، با نام «عشق همه آن چیزی است که می خواهی» (All you need is love) که یک فیلم کمدی رمانتیک با بازی پیرس برازنان است به وسیله دوربین الکسا فیلمبرداری شده است. او همچنین تجربه فیلمبرداری با دوربین مادون قرمز حساس به گرما را هم دارد. پس می افزاید: به همین دلیل ما مجبور بودیم هر بار، کار را به شیوه متفاوتی انجام دهیم. اما به هر حال همیشه همه تلاشمان را کرده ایم تا از رنگ های زنده و پر جلوه استفاده کنیم.
وقتی چند ساعت با بیر صحبت کنی، می توانی یک فهرست از چیزهایی که دوست دارد و چیزهایی که بدش می آید تهیه کنی. او از سرعتی که کار با دوربین های روی دست و متحرک ایجاد می کند، خوشش می آید و همچنین از فیلمبرداری در وسط روز بیزار است. او که خودش عاشق نورهای طبیعی است می گوید: «من از ظهر ها که آفتاب وسط آسمان است و هیچ سایه ای وجود ندارد، متنفرم. اگر می توانستم فیلم هایی با بودجه های گزاف بسازم، فقط وقت هایی فیلمبرداری می کردم که آفتاب در حال پایین رفتن است. اما حقیقت این است که نمی شود فقط 4 ساعت در روز فیلمبرداری کرد.»
اگر چه خیلی از فیلم های او در دانمارک ساخته شده است، فیلمنامه هایی که داستان های آن در لوکیشن هایی دور افتاده اتفاق بیفتد را دوست دارد. به همین دلیل او به همه جا سرک کشیده است. از صحراهای خشک و برهوت در افغانسان بگیرید تا سواحل دیدنی سورنتو در ایتالیا. «یک لوکیشن عالی، می تواند میزانسنی طبیعی را به کارگردان بدهد.» این ها را بیر می گوید و بعد اضافه می کند: «همیشه فکر می کنم وقتی روی صحنه ساخت شده یا داخل استودیو کار می کنم، همه چیز غیر طبیعی تر است.»
موضوع دیگر در مورد بیر، چگونگی کار کردن او با بازیگرانش است. روش او برای گرفتن اجراهای طبیعی و تاثیرگذار از بازیگران کودکش این گونه است که او ترجیح می دهد از بچه هایی استفاده کند که برایشان مهم نباشد که به فیلمنامه مقید باشند و دیالوگ ها را بر مبنای آن اجرا کنند. بازیگران از نظر فیزیکی می توانند بداهه عمل کنند. بیر در این مورد اظهار می کند: در واقع در فیلمسازی مثل روشی که در زندگی اتخاذ کرده ام، اعتقاد دارم که با کودکان نباید متفاوت برخورد کرد و با آن ها مثل بزرگسالان رفتار می کنم. البته که آن ها زبان بزرگسالان را متوجه نمی شوند و باید جایگزین مناسبی برای کلماتی که نمی فهمند پیدا کرد. اما در هر حال «احترام» و «داشتن توقع» در کار با کودکان جواب می دهد.
بیر به شکل افراطی از کلوز آپ استفاده می کند. سعی می کند حالات چهره یا حرکات بدن را ایزوله کند و آن ها را به تنهایی نشان دهد. مثلاً لب های عصبی، لرزش چشم ناشی از درد یک زن، دستانی که زنی را از پشت سر بغل می کند و او را فشار می دهد و همه این ها برای تاکید بر لحظات درام داستان است. بعد از سال ها آزمودن این شیوه در اتاق تدوین، بیر سیستمی را برای هدایت بازیگرانش و بیشتر کردن احساساتشان به دست آورده است. بعد از اینکه کار فیلمبرداری یک صحنه به پایان می رسد و قبل از اینکه صحنه بعدی را شروع کنند، از بازیگرانش می خواهد که ژست ها و حرکات اصلی صحنه قبلی را دوباره تکرار کنند و به صورت اسلوموشن از آن ها فیلم می گیرد. در این مورد اظهار می کند: «تا وقتی این کار را انجام ندهم، فیلمبرداری آن صحنه را تمام شده فرض نمی کنم. فکر هم نمی کنم که این کار اضافه باشد. بلکه این هم بخشی از فیلمبرداری همان صحنه است. آن را آخر سر انجام می دهیم و بخشی است که کل صحنه را یکپارچه می کند.»
بیر 6 فیلم دانمارکی ساخت و بعد از آن بود که اولین فیلم اروپایی خود را ساخت که از لحاظ فروش گیشه به موفقیت دست پیدا کرد. این فیلم موفق تجاری، یک کمدی رومانتیک در مورد دو زوج بود که زندگی هایشان در حال فروپاشی بود با نام«همان یک نفر» (The one and the only-1999). بعد از آن بود که او توانست در اروپا شهرتی به دست آورد و از او با عنوان کسی یاد شود که می تواند گیشه ها را فتح کند و بلیت های سینماها را بفروشد. در سرزمین مادری اش، شهرت او بیشتر مواقع برای ساخت فیلم هایی به کار گرفته می شود که برون گرا نیستند و در لفافه سخن می گویند. اما خودش در مورد این موضوع دیدگاه دیگری دارد: «در اروپا نسبت به آمریکا، ساختن فیلم هایی که ممکن است از لحاظ تجاری با شکست مواجه شوند، ساده تر است. چرا که در اروپا سیستم بسیار قدرتمندی برای کمک مالی به فیلم ها و دادن سوبسیدهای سینمایی برقرار است. خیلی از فیلم های خسته کننده و با ریتم کند در اروپا ساخته می شوند برای اینکه قرار بر این است که این فیلم ها هنری باشند.»
به محض این که فیلم«عشق همه آن چیزی است که می خواهی» کامل شود، بیر قصد دارد یک فیلم بلند آمریکایی دیگر بسازد. او از ساخت فیلم «چیزهایی که در آتش از دست دادیم» و همچنین از درام جنگی «برادران» (Brothers) که توسط جیم شریدان بازسازی شد، فهمید که چطور یک فیلم هالیوودی بسازد. وی که در سال 2006 با پیوستن به اتحادیه کارگردانان آمریکا، خودش را جزئی از جامعه فیلمسازی هالیوود احساس کرد، می گوید: «البته که دلم می خواهد بیشتر، فیلم های انگلیسی زبان بسازم. فیلم های من در اروپا خیلی موفق بوده اند. اما اگر می خواهی داستان هایی را روایت کنی که جالب، سرگرم کننده و لذت بخش باشند، باید جامعه مخاطبان بزرگتری را هدف قرار دهی.»
نوشته:Margy Rochlin
ترجمه: شبنم سید مجیدی
بازنشر مقاله بدون اشاره به منبع ممنوع است.