احساسات در حیوانات Animal emotions
باور کنید، به استثنای حیواناتی که در فیلم های انیمیشن حضور دارند، حیوانات هرچقدر هم که خوب تربیت شده باشند نمی توانند از طریق بازی کردن احساساتشان را به نمایش بگذارند. نویسنده نباید هیچ نوع بیان احساسی را در چهره حیوان به قصد توصیف عواطف و احساسات او شرح دهد. هر چند می توان این کار را به وسیله حضور یک شخصیت انسانی در فیلم ابراز کرد.
مثال نادرست: (حرکت) سگ از رفتار صاحبش خوشحال است، او با خوشحالی به این طرف و آن طرف می دود.
بهتر این است که: (در دیالوگ) ببین فیدو چقدر خوشحاله، داره دمش رو تکون می ده!
پیش زمینه داستان به معنای اتفاقاتی است که پیش از شروع فیلم رخ داده، از این رویدادها تنها در صورتی می توان یاد کرد که قبلا آنها را دیده باشیم (مثل فلش بک ها).
مثال نادرست: (حرکت:) جک در چهار راهی که پدرش سه سال پیش در آن تصادف کرده بود ایستاد.
مکث Beat
در صورت امکان به جای کلی گویی دیالوگ ها را برای یک توضیح مختصر، بخش بخش کنید (از مکث استفاده کنید). حواستان باشد که امکان شروع یک دیالوگ با استفاده از این تکنیک وجود ندارد.
کروشه Brackets
کروشه نشان دهنده اهمیت کمتر یک موضوع است. بنابراین اصل بر این است که از آن استفاده نکنیم. در فیلمنامه نویسی همه چیز مهم است.
بنابراین به غیر از جملات معترضه یا هنگام مشخص کردن سن شخصیت ها از کروشه استفاده نکنید.
شکستن دیالوگ ها Break up dialogue
وقتی که در دیالوگ ها، خطوط مربوط به هر کدام از شخصیت ها یا مجموعه صحنه ها طولانی تر از حد معمول بود، پاسخ دیگر شخصیت ها را به آن توضیح دهید. ایما و اشاره به آن اضافه کنید، به مخاطب نشان دهید که جز سرهای سخنگو چه چیز دیگری در تصویر دیده می شود. این کار با انجام گرفتن کارهایی توسط کاراکترها به مراتب ساده تر و زیباتر صورت می پذیرد.
شخصیت ها را پیش از اینکه شروع به صحبت کنند معرفی کنید، جز در موارد خاص برای مثال دیالوگهای خارج از تصویر (Off Screen) و غیره.
شخصیت ها : مقاصد Character:Intentions
قصد و نیت یک شخصیت تنها هنگامی می تواند توصیف شود که قابل مشاهده باشد.
مثال نادرست: (حرکت) جک در انتهای سالن روی یک صندلی نشست تا بتواند هروقت که خواست سالن را ترک کند.
شخصیت ها: میزان حضور Character:Screen Time
مطمئن شوید که میزان و حجم حضور شخصیت ها به وسیله اهمیتشان در داستان چیده شده است. به این معنا که بیشترین زمان باید به قهرمان داستان اختصاص داده شود.
تقلب کردن Cheating
فیلمنامه نباید حاوی اطلاعاتی باشد که امکان نشان دادن آن از طریق بصری وجود ندارد.
مثال نادرست: (حرکت) اوه لین 22 ساله، دختر خوانده رندولف از لیموزین پیاده می شود.
واضح اما موجز Clear but economical
یک فیلمنامه باید به اندازه، موجز اما واضح باشد. اگر می توانید بدون از دست دادن هر گونه اطلاعات، اختلال در روند نوشتار و استفاده از زبان غلط یک صفحه متن را به نصف صفحه تبدیل کنید، این کار را انجام دهید.اگر اتفاقات روی یک صفحه می تواند در یک دقیقه در فیلم نشان داده شود باید متن را خلاصه کنید.
کلیشه ها Cliches
اشکالی در استفاده از کلیشه ها وجود ندارد. باید از آنها برای نشان دادن تضاد، کمدی یا به وجود آوردن هنرمندانه یک شخصیت یا موقعیت استفاده کرد.
خلق دیالوگهای قوی Creat strong dialogue
خواندن دیالوگها با صدای بلند اولین قدم است. با این کار می توانید خطوطی که طبیعی به نظر نمی رسند را اصلاح کنید. قدم بعدی بلند خواندن آن توسط اشخاص دیگر است. اگر می توانید خواندن دیالوگ ها توسط چند بازیگر بسیار کاربردی است. حتی ارزش این کار هنگامی که توسط بازیگران آماتور انجام می شود، بیشتر از زمانی ست که دوستان غیر بازیگرتان آن را می خوانند. برای گرفتن یک حس خوب برای نوشتن دیالوگ های قوی، خواندن فیلم نامه های خوب با ژانر مشابه یا زمینه های اجتماعی مشابه کمک کننده است.
منابع فرهنگی و تاریخی Cultural & historical reference
فیلم یک رسانه جهانی ست و باید از طرف افرادی با فرهنگهای متفاوت (نه الزاما تمام فرهنگها) درک شود. به عنوان یک قاعده، بجز موارد اندکی که در تمام دنیا با یک معنی شناخته می شوند مثل صلیب شکسته، میدان تایم، ایستادن مسلمانان رو به قبله در هنگام عبادت و...، یک منبع فرهنگی پیش از استفاده در فیلمنامه باید تعریف شود و گر نه در میان بخش عظیمی از تنوع فرهنگی مخاطبان گم خواهد شد.
مثال نادرست: (حرکت:) تعدادی بازیکن لیگ راگبی از خیابان مک کواری عبور می کنند.