کد خبر : ۸۶
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۶
یادداشتی از استاد ابولفضل زرویی نصرآباد
شب گذشته استاد ابوالفضل زرویی نصر آباد دار فانی را وداع گفت. استاد زرویی این مقاله را چند سال پیش برای انتشار در سایت کادر در اختیار ما قرار داد که امروز بار دیگر آن را منتشر می کنیم. یادش گرامی.

درباره طنز فکاهی و کمدی بسیار گفته و نوشته اند . متاسفانه در فرهنگ ما پرداختن به مسایل تئوریک زیاد جدی گرفته نشده و همین امر موجب شده است که ما در این عرصه بیش تر مصرف کننده آرا و فرضیات محققان دیگر کشورها درباره مبانی فرهنگی خودمان باشیم.

این بنده در طرح این مقال قصد آن دارد تا در حد مقدمات و ایجاد زمینه برای طرح بحث نکاتی را یاداور شود تا شاید زمانی اهل قلمی با فراغتی و سوادی بایسته تر و شایسته تر آن را پی گیرد. می گویند مرحوم غلامحسین خان درویش نوازنده زبر دست تار غالبا در مجالس و محافل دست به ساز نمی برد. دوستان او برای تحریکش به نواختن ترفندی اندیشیده بودند در حضور او تار را به دست نوازنده نا واردی می دادند . درویش خان که نمی توانست این بدنوازی و غلط نوازی را تحمل کند بر می خاست تار را از دست فرد ناوارد می گرفت و می گفت: «این طور باید زد» و خودش بنا می کرد به نواختن.

امیدواریم بدنوازی و غلط نوازی ما نیز موجب تحریک استادان عرصه فرهنگ و ادب و هنر شود.

تعاریف:

شوخ طبعی در فرهنگ و ادب فارسی سابقه دیرینه دارد و نمونه های مطایبه را در متون کهن فارسی نظیر درخت آسوریک نیز می توان دید.

پیش از این در جایی دیگر تعریف خود را از شوخ طبعی و شاخه های منشعب از آن به تفصیل آورده ام در این مقال مجال ذکر مجدد آن همه نیست.

با قدری تسامح و به اجمال میتوان گفت که شوخ طبعی به چهار شکل در شعر و نثر ظهور پیدا می کند: هزل، هجو، فکاهه و طنز.

هجو سخن بیهوده ای است که از آن اراده جد کنند و به تعبیر  ابن رشیق قیروانی، ابوالهلال عسکری و تفتازانی «چنین است که چیزی به حسب ظاهر بر سبیل لعب و مطایبه ذکر شود و به حسب حقیقت غرض از آن امر صحیحی باشد».

هجو در کلام عرب به معنی دشنام دادن بد گفتن سرزنش کردن و زشت شمردن است. لازم به ذکر است که بعضا هجو را زیر مجموعه شوخ طبعی نمی دانند. مع هذا بدان جهت که در این شیوه بسیاری از شگردهای طیبت آمیز مورد استفاده قرار می گیرد، برخی دیگر معتقدند که هجو نیز زیر مجموعه شوخ طبعی است.

فکاهه رایج ترین شاخه شوخ طبعی است. غالب لطایف در تعریف فکاهه می گنجد . فکاهه عبارت است از شوخی، مزاح، خوش مزگی و یا هر کلام دیگری که صرفا موجب خنده شنونده یا خواننده و انبساط خاطر او شود.

طنز بیان انتقاد تلخ به زبان شیرین، کنایی و خنده آور است که در آن عفت و انصاف رعایت شود . متاسفانه امروزه تمامی شاخه ها و زیر مجموعه های شوخ طبعی را به نام طنز می شناسند و معرفی می کنند و همین امر موجب شده است تا مخاطبان طنز در بازشناسی آن از دیگر شاخه های شوخ طبعی دچار سردرگمی شوند.

شاید این سوال پیش بیاید که تعاریف فوق در عرصه ادب نوشتاری، اعم از نظم یا نثر، کاربری دارند. ارتباط این تعاریف با هنر کمدی در چیست؟ در جواب عرض می کنیم که یکی از راه های بازشناسی انواع کمدی از هم آشنایی با تعاریفی است که از هزل، هجو، فکاهه و طنز ارائه شد.

به اجمال می توان گفت که کمدی از واژه یونانی Komodiaریشه گرفته و این واژه ظاهرا تغییر یافته کوموس است. جشنی که در مراسم کهن دیونویسی همراه با آوازهای شادی بخش و عیش و نوش اجرامی شده است.

ارسطو در «فن شعر» کمدی را نقطه مقابل تراژدی می داند و می گوید : «کمدی تقلید اطوار شرم آوری است که موجب ریش خند و استهزا می شود.»

با بازشناسی اولین متون کمدی و تحقیق در موضوعاتی که کمدی آن روزگار بدان ها پرداخته، می توان دریافت که کمدی های اولیه، پا از دایره هزل و هجو بیرون نمی گذاشته اند و صرفا انگیزه تفریح و خنده و لودگی داشته اند.

کمدی در سیر تکاملی خود براساس نوع اجرا، موضوع، توالی تاریخی، موقعیت جغرافیایی، شیوه بیان و نوع نگاه به تقسیمات مختلف رسیده و امروز قریب به صد نوع کمدی شناخته شده در جهان وجود دارد.

( برای آشنایی بیش تر با انواع کمدی رجوع کنیدبه : فرهنگ واره داستان و نمایش دکتر ابوالقاسم رادفر, انتشارات اطلاعات, چاپ اول 1366, صص 239 تا 246. هم چنین فرهنگ اصلاحات ادبی , سیما داد, مروارید, چاپ دوم 1375, صص 244 تا 250)

همان طور که قبلا گفتیم کمدی در بدو پیدایش غالبا در لودگی و تمسخر افراد فرا دست و فرودست اجتماع خلاصه می شد و به همین جهت علارغم اقبال عمومی از آن، معمولا کسی مقوله کمدی را جدی نمی گرفت. فیلسوفانی مانند سیسرو تلاش فراوان کردند تا به این نوع نمایش که درآن زمان به شکل نفس گیری مشمئز کننده بود معنا ببخشند و برای آن اعتباری کسب کنند. به همین جهت اعلام کردند که کمدی در واقع پر معناتر از آن است که به نظر می رسد و از نظر ارزشی با تراژدی برابری می کند. به نظر آن ها از زمان نمایش های «آریستوفان» نقش کلاسیک کمدی عبارت بوده است از «اصلاح کارهای غیر منطقی و غیر اخلاقی نادانان».

با عنایت به شیوه دفاع فلاسفه ای نظیر «سیسرو» از کمدی می توان دریافت که ایشان از نوعی از کمدی دفاع می کرده اند که تا حدود زیادی در بردارنده ابعاد انتقادی و اصلاح جویانه طنز بوده اند.

خنده

خنده عبارت است از واکنش، انبساط و رها شدگی ناشی از رضایت یا عدم رضایت جسم در برابر عوامل فیزیکی، شیمیایی، فکری و عصبی.

ما در بخش آتی این نوشته، به معرفی علل خنده و راه های بهره گیری از آنها در ایجاد فضای کمیک خواهیم پرداخت.

علل خنده

همان طور که در تعریف خنده عرض کردم، علل ایجاد خنده عمدتا چهار دسته اند که ذیلا به تفصیل درباره آنها سخن خواهیم گفت:

1- عوامل فیزیکی

عواملی هستند که به صورت مستقیم جسم فرد را تخریک می کنند و اورا به خنده می اندازند . نظیر قلقلک و شوخی های دستی

2- عوامل شیمیایی

این دسته از عوامل با خورده شدن یا استنشاق، بدن را تحریک می کنند و موجب خنده می شوند. نظیر گازهای شیمیایی خنده آور یا زعفران که مصرف زیاد آن ایجاد خنده می کند.

3- عوامل فکری

عواملی هستند که با تاثیرگذاری مستقیم یا غیر مستقیم بر ذهن فرد او را به خنده می اندازند . از آن جا که این دسته از عوامل مهم ترین عوامل ایجاد خنده در کمدی نیز هستند، به تفصیل بیش تر از آنها نمونه خواهیم آورد.

الف: احساس برتری یا مشاهده حماقت دیگران: به اعتقاد مولر و بسیاری دیگر از محققان در مورد خنده و علل آن مهم ترین عاملی که انسان را به خنده وا می دارد آن احساس برتری است که با مشاهده نادانی و حماقت دیگران در انسان ایجاد می شود.

نمونه حماقت رفتاری را به وفور در کمدی های «لورل و هاردی» می توان دید. به عنوان مثال لورل و هاردی برای تمدد اعصاب به ساحل دریا رفته اند. لورل برای دوشیدن شیر بز سطل را زیر بز می گذارد و به جای دوشیدن دم بز را مثل تلمبه چاه آب به بالا و پایین حرکت می دهد. وقتی از این کار نتیجه ای نمی گیرد، سطل را زیر گلوی بز می گیرد و منگوله های زیر گردن بز را می فشارد.

خنده ای که از مشاهده این صحنه به بیننده دست می دهد، خنده به حماقت کمدین است. بهتر است نمونه ای از حماقت گفتاری را هم در این لطیفه ملاحظه بفرمایید:

دکتر: آقا بهتر است برای رفع بیماری تان میوه بخورید. البته اگر میوه را با پوست بخورید برایتان بهتر است.

بیمار: آقای دکتر آن دفعه هم شما همین دستور را دادید و من اجرا کردم. سیب گلابی گوجه و زرد آلو را با پوست خوردم اما واقعا خوردن نارگیل و گردو بسیار مشکل بود.

اجتماع ضدین:

تقابل و تعارض دو چیز و جمع آن در یک صحنه ایجاد خنده می کند.

در فیلم دو قلوها ساخته «ایوان رایمن» اختلاف قد و اندام برادران دو قلو که یکی قد بلند و دیگری کوتاه است ناخودآگاه باعث خنده می شود.

لورل و هاردی نیز از این عنصر به نوعی دیگر (چاقی و لاغری) بهره برده اند.

اجتماع ضدین در موارد دیگر نیز کاربرد دارد. اگر کودکی بخواهد مثل افراد بزرگ سال رفتار کند، یا مردی رفتار زنانه داشته باشد یا انسان درشت اندام سبیل از بنا گوش در رفته ای مظلوم نمایی کند و همه مواردی که ذکر شد، در یک فیلم یا در یک برش از زندگی موجب خنده خواهد شد. این بیت نیز تا حدود زیادی در بردارنده این مفهوم است:

به سرمناره اشتر رود و فغان بر آرد

که نهان شد ستم این جا، نکنیدم آشکارا

ضرب المثل شتر سواری و دولا و دولا نیز از همین دست است.

ج: اشتباه دیگران: در این جا منظور از اشتباه، اشتباهاتی است که یک مرتبه و ناگهانی نه به جهت حماقت بلکه به واسطه حواس پرتی رخ می دهد.

در فیلم سینمایی «بین» با هنرمندی «روئن اتکینسون» مستر بین به واسطه یک اشتباه روی تابلوی معروف مادر عطسه می کند و با یک اشتباه ناخوداگاه دیگر تابلو را با دستمال آلوده به جوهر پاک می کند. اشتباه مستر بین وقتی به اوج می رسد که بایک ماده پاک کننده جوهر را از تابلو پاک می کند و آن ماده باعث می شود که تابلو به کل خراب شود.

نمونه اشتباه ناخودآگاه در گفتار:

اولی: دیروز اومدم خونه تون، نبودی

دومی: آره از پشت پنجره دیدمت.

د: حاضر جوابی:

واکنش سریع برخی افراد در پاسخ گویی درست و به جا ایجاد خنده ای توام با رضایت می کند. خبرنگاری از ارنست همینگوی که شکارچی زبردستی هم بود پرسید: آیا درست است که اگر آدم شب در جنگل یک مشعل یا یک چراغ قوه قوی داشته باشد حیوانات به او آسیبی نمی رسانند؟

همینگوی بلافاصله پاسخ داد: البته ولی بستگی دارد به این آدمی که چراغ قوه یا مشعل در دست دارد با چه سرعتی بدود.

ه: سوتفاهم

سوتفاهم نیز در پاره ای اوقات موجب ایجادخنده می شود . استنباط نادرست فرد از گفتار طرف مقابل موجب می شود که بعضا دو طرف صحبت بعد از رسیدن به درک درست از گفتار هم دیگر به خنده بیفتند یا دیگران را به خنده بیندازند. به این نمونه توجه کنید:

مردی که به سینما رفته بود از این که زن و مرد جوانی پشت سر او با صدای بلند با هم صحبت می کردند ناراحت بود و نمی توانست صدای فیلم را به وضوح بشنود . به همین خاطر طاقتش طاق شد و برگشت و رو به زن و مرد جوان گفت: «آقا خانم خیلی ببخشید من این طوری اصلا نمی توانم بشنوم.» زن جوان با پرخاش گفت: «واه واه شما چه رویی داری؟ ما داریم درباره مسایل خانوادگی مان صحبت می کنیم چه دلیل دارد که شما هم بشنوید؟»

و: تکرار

تکرار یک تکیه کلام تیک های عصبی, حرکت های جسمی و غیره در جریان یک فیلم یا نمایش کمدی موجب خنده می شود. نمونه های کلامی موفق در کارهای کمدی بسیارند. بعضی از تکیه کلام ها حتی در بین مردم نیز راه پیدا می کنند. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

حسام بیک ( در سریال روز و روزگاری) التماس نکن

نمکی ( در فیلم سینمایی مسافران مهتاب) می خوای اذیت کنی

مش قاسم( در سریال دایی جان ناپلئون) دروغ چرا؟ تا قبر آآآآ

ز: حقه بازی و زرنگی :

استعداد فرد دربه کار گیری شیوه های عجیب و غریب گفتاری و رفتاری برای کلک زدن به دیگران از دیگر عواملی است که باعث خنده می شود.

انیمیشن های تام و جری مشحون از این حقه بازی های رفتاری است که موش و گربه برای از میدان به در کردن هم دیگر از آن ها استفاده می کنند. جاخالی دادن های معروف چارلی و چاپلین در مواقع درگیری و بسیاری از حرکات جالب «روئن اتکیسون» به عنوان مثال هنگام پارک کردن ماشین در پارکینگ یا ایستادن در صف اتوبوس از همین دست است. لطیفه زیر نیز بیان گر همین ترفند است:

زن خطاب به مرد: عزیزم من می روم پیش اقدس خانم و تا یک ربع دیگر برمی گردم. تو فقط نیم ساعت به نیم ساعت سر به غذا بزن نسوزه.

ح: اتفاق خلاف انتظار و غیر قابل پیش بینی:

در آغاز فیلم قصاب باشی با بازی نورمن ویزدم، نورمن را در کسوت یک جراح می بینیم که از دستیارش ابزاری نظیر کارد و ساتور می خواهد . بیننده در ابتدا تصور می کند نورمن مشغول جراحی حساسی است ولی وقتی در سکانس های بعدی متوجه می شود که تلاش نورمن فقط برای بریدن یک تکه گوشت بوده است ناخودآگاه به خنده می افتد چرا که ماجرایی برخلاف انتظار و تصور او در فیلم رخ داده است.

در فیلمی دیگر بیماران مراجع کننده به یک مطب دندان پزشکی از این که می بینند دکتر دندان پزشک هر بار از اتاقش بیرون می اید و از انباری مطب مته برقی اره، چکش و وسایل دیگر را به داخل اتاقش می برد وحشت زده می شوند ولی بعد که متوجه میشوند پزشک مشغول تعمیر پایه صندلی اتاق است، بینندگان فیلم به خنده می افتند.

خنده های ناشی از واکنش فکری نسبت به رخ داده ها و گفتارها در همین موارد خلاصه نمی شود. آن چه آمد تنها بخشی از عوامل ایجاد کننده خنده بود. امیدوارم اهل فن و صاحب نظران عرصه طنز و کمدی همین مختصر را به عنوان مدخل بحث بپذیرند و در تحقیقات مبسوط خود موارد بسیار دیگر را بر آن بیفزاید.

4- عوامل عصبی:

شاید نتوان خنده های عصبی را به عنوان خنده مورد نظر کمدی معرفی کرد ولی با این حال چون در مبحث تعاریف به این نوع خنده نیز اشاره ای کردیم، شاید بد نباشد اگر به ذکر پاره ای عوامل این نوع خنده ولو به اختصار بپردازیم.

خنده های عصبی برخلاف تصور عام همواره ناشی از عدم رضایت خاطر نیست. چه بسا اتفاقات و گفته ها که با ایجاد آرامش سلسله اعصاب فرد را به خنده تحریک کند.

خنده هایی که عوامل فکری دارند نیازمند تعقل و استنتاج فکری هستند. حال آن که خنده های عصبی بعضاً بی اختیار به وجود می آیند. ما در زیر به برخی از عوامل عصبی خنده اشاره می کنیم.

الف: ترس- کودکان وقت فرار از دست پدر و مادر یا دیگران که به شوخی آن ها را دنبال می کنند با این که از گرفتار شدن می ترسند ولی از ته دل و باصدای بلند می خندند. کافی است شما یک مرتبه آنها را بگیرید تا آن ترس به ناامیدی مطلق بیانجامد و آن ها به گریه بیفتند.

شما هم احتمالا کسانی را دیده اید و شاید خودتان هم از آن دسته باشید که وقت دیدن فیلم های ترسناک می خندند. خنده های این چنینی ناشی از ترس است و ریشه عصبی دارد.

ب: اختلال اعصاب- گاهی اوقات اعصاب آدمی در انتخاب عکس العمل مناسب در برابر وقایع دچار اشتباه میشود حتما دیده اید کسانی را که با شنیدن خبر مرگ عزیز ترین کس خود بعضاً با صدای بلند می خندند. خنده کارمندی که برگه اخراج به دستش می رسد و خنده کسی که به ناحق محکوم می شود و نیز زاییده عوامل عصبی است.

ج: تشفی خاطر- آدمی از دیدن برخی صحنه ها انتقام جویانه احساس لذت می کند و می خندد به عنوان مثال وقتی هنرپیشه نقش منفی یک فیلم از پا در می آید بینندگان ناخودآگاه می خندند و این خنده ای حاکی از رضایت و خشنودی است.

د:استیصال- بعضاً خنگی بیش از حدطرف مقابل در فهم گفته های ما یا کثرت مشغله ما در یک وقت محدود کوتاه ما را مستأصل می کند و به خنده می افتیم. این نیز یکی دیگر از عوامل عصبی خنده است.

ه: شادی موقعیت- خنده ای که در این وضعیت به فرد دست می دهد ناشی از یک استنتاج فکری نیست و ناخودآگاه حاصل می شود. مثل خنده یک جوان با شنیدن خبر قبولی در کنکور خنده زندانی با شنیدن خبر آزادی و خنده فرد هنگام دیدن کسانی که دوست شان دارد.

و: حفظ ظاهر: خنده های ساختگی مولود این عامل است. مثل خنده یک کارمند در مقابل مدیر سخت گیر خنده به لطیفه ای تکراری که شخص محترمی تعریف می کند و خنده های دیگری از این دست که نه تنها ایجاد خشنودی نمی کند بلکه موجب تشدید فشار عصبی بر فرد نیز می شود.

برای عوامل عصبی خنده نیز نمونه های فراوان دیگری می توان ذکر کرد که طبعا مجالی دیگر می طلبد.

امیدوارم همان طور که در مقدمه مطلب عرض کردم این وجیزه باعث شود تا ارباب فضل و صاحب نظران عرصه طنز و کمدی که قطعا نظرات بسیار ارزش مندی در این زمینه دارند بسیار گسترده تر به بازگشایی و تبیین این مفاهیم بپردازند.

این همه گفتیم اما در بسیچ

بی عنایات خدا هیچیم هیچ
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
* captcha: